این روزا............
این روزا سرم خیلی شلوغه برای همین کمترمیتونم بیام نت تا برات بنویسم از کارات ؛از حرفهات ؛ یه مدت که شروع کردم به پاک کردن سبزی و فریز کردنشون که یه بار سبزیها رو آنچنان به هم ریختی که میخواستم همه رو بریزم بیرون بعد میگی مامانی میخوام تُمت کنم به من میگی مامانی چوباش رو نریز دیده دو بار هم نعنا گرفتم و خشک کردم آخه من سبزیهای آماده بیرون رو قبول ندارم برای همین خودم دست به کار شدم دیگه حسابی خانه دار شدم بزنم به تخته یه وقت چشم نخورم ....... بعدش هم صاحبخونه زنگ زد و تو این اوضاع و احوال اجاره خونه رو حسابی برد بالا که ما هم تصمیم گرفتیم از این خونه بلند بشیم برای همین با ماهان دوتایی ا...
نویسنده :
مامان
10:36